خدایا

شکرت می کنم که هرگز فراموشم نمی کنی حتی اگه من حواسم نباشه .

شکرت می کنم که هروقت در می مونم از جائی که انتظارش رو ندارم مشکلم رو حل می کنی .

شکرت می کنم که دل بنده هات رو با من نرم می کنی تا بجای دشمنی با من دوستی کنن .

شکرت می کنم که بهترین دوست و یاوری .

و

شکرت می کنم که این درک رو به من میدی که بفهمم پشت همه قضایا و مسایل ، تو هستی و این مشیت توست که همه کار رو انجام میده .

دوستان خوبم

این مطلب رو تو وبلاگ دوست عزیزم عباس خلیلی بانام « اطلاعات دانشجوئی  www.porojesara.ir » پیدا کردم که خیلی به درد ما که از کیبورد و موس زیاد استفاده می کنیم می خوره (لینک وبلاگشون توی لینکهای من هست )

چیزی که اینجا می بینید یک شاخه گل خوشه ای زرد و زیبا نیست بلکه یه شاخه با برگهای زرد و ضعیفه که بخاطر کمبود یا آفت اینطوری شده ولی همین اشکال و ضعفش باعث شده بین بقیه شاخه های سبز و سالم مثل یک گل زیبا بنظر برسه .

بعضی وقتها حتی ایراد ها و ضعفها هم میتونن یه جور نقطه قوت باشند .

ادامه مطلب را ببینید

امید تا آخرین لحظه

تلاش تا آخرین رمق

چند روز پیش تو یه فرصتی که بین کارهام پیش اومده بود مبایلم رو به کامپیوتر وصل کرده بودم و داشتم عکس هائی رو که گرفته بودم در سایز بزرگ برانداز و ارزیابی می کردم . در همین موقع یکی از همکارهام وارد اتاق شد .من با همه همکارام روابط دوستانه ای دارم برای همین ازش دعوت کردم که به عکسهام نگاه کنه و نظرشو بگه . عکسها همه از مناظری بود که از دور و بر گرفته بودم ، نماهائی جدید از مکان ها و اشیاء خیلی آشنا ، خیلی ها شون هم از آسمون .

همکارم با تعجب گفت این عکسها رو کجا گرفتی و وقتی محل هاشون رو بهش گفتم بیشتر تعجب کرد . پرسید این آسمون شهر خودمونه ؟ گفتم آره . با تعجب و ناباوری گفت پس چرا من تا حالا ندیده بودم ؟ واقعاً همینجاست ؟

آره ، آسمون همینجاست ، گلهای باغچه خیابون ، علفهای هرز با اون گلهای ریزشون ، علفها و چمن ها ، جوی های آب و فواره ها ، گنجشکها ، یا کریم ها ، بچه گربه ها ، درختها و حتی چراغهای خیابون ، همه همینجان اما ما اینجا نیستیم ، نمی بینیمشون ، بهشون توجه نداریم . چون فکر می کنیم برامون عادی شدن بینشون دنبال یه چیز جالب و قشنگ نمی گردیم . فکر می کنیم برای دیدن مناظر جالب حتماً باید بریم یه جای دیگه فکر می کنیم آسمون جاهای دیگه یه رنگ دیگه س. مادرم همیشه یه ضرب المثل رو در این مورد بکار می بره ، می گه « سایه مشعل تاریکه » .یعنی درست مثل سایه ای که زیر دسته مشعل می افته و نور مشعل همه جا رو بجز زیر خودش روشن  می کنه آدم نزدیک ترین چیز ها رو هرگز نمی بینه 

در مورد آدم ها هم همینطوره .خیلی وقتا ما نزدیک ترین افراد به خودمون رو نمی بینیم و دنبال خصایصی که دوست داریم تو غریبه ها می گردیم . یکجور خود گریزی و دیگر پسندی . فکر می کنیم این کسی که الان داره با ما زندگی می کنه ، پدر و مادر ، خواهرو برادر، همسر و فرزند ، چون مال خودمون میدونیمشون ، اهمیت زیادی نداره  و فکر می کنیم فلان شخص غریبه از اون ها بهتر و مهمتره . شاید دیگران هم خیلی خوب باشن اما این دلیل نمیشه که خوبی های نزدیکانمون رو نبینیم .

دوستان خوبم سلام

قبل از هر چیز از دوست عزیزم نازی www.zooom.loxblog.com  که روش آپلود فایل رو برام توضیح داد ممنونم

اگر از office excell استفاده می کنید یک فایل خیلی مفید رو براتون گذاشتم که ابزار فارسی برای این برنامه س . یکی از کارهای جالبش اینه که وقتی عدد رو با رقم بنویسید براتون با حروف فارسی می نویسدش و یا تاریخ رو به حروف تبدیل می کنه اون هم به تاریخ شمسی و خیلی کارهای دیگه . شرکت تولید کنندش بنام فرساران این فایل رو اشانتیون گذاشته من پارسال پیداش کردم و خیلی ازش استفاده کردم . آدرس سایت فرساران توی فایل هست .سایت خیلی مفیدیه .

www.up.98ia.com/images/utiwgal9f4q883ibagdo.zip

من می خوام چند تا فولدر و  فایل غیر از عکس و فایل فلش رو تو وبلاگم بگذارم اما نمیدونم چطور باید آپلودشون کنم . کسی می تونه بهم کمک کنه ؟

نمی دونم شما قبلاً زر ابلق دیده بودید یا نه . برای من که خیلی جالب بود

ساعت 11.5 شب بود . مادر هنوز نخوابیده بود منتظر پسرش بود که قرار بود از مسافرت برگرده . از بعد از ظهر در تدارک بود تا برای اومدن پسرش آماده بشه خونه رو تمیز کرده بود برای شام غذای محبوب پسرش رو درست کرده بود و حالا منتظر بود اتوبوس باید حدود ساعت 12 تا 12/5 می رسید هنوز یکساعتی وقت مونده بود . پسرش 17 ساله بود و از وقتی پدر به مسافرت خارج از کشور رفته بود برای خودش یه پا مرد خونه شده بود . مادر خیلی روی اون حساب می کرد . دو روز پیش با اصرار از مادر اجازه گرفت که برای یادگرفتن کاری از دائیش به تهران بره و حالا داشت برمی گشت .

 دنباله داستان در ادامه مطلب

این جمله های قشنگ رو تو وبلاگ جوک ها و اس ام اس های جدید با آدرس www.mespandar.loxblog.com  پیدا کردم

خدا را دوست بدارید

حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می رسید . . .

«امن» و «بي خطر» وهمي بيش نيست نه در طبيعت و نه در زندگي فرزندان آدم، چنين چيزي وجود ندارد. پرهيز از خطر در تمام مراحل حيات، مطمئن‌تر از روبه‌رو شدن با آن نيست. زندگي يا جسارت است و ماجرا و يا ديگر هيچ.
 «هلن كلر»

این مطلب رو از وبلاگ قشنگی « بنام ماه من قدری تامل...!» با آدرس  gity.loxblog.com براتون نقل می کنم . بنظر من وبلاگش یه طورائی سمرقنده

 روز قسمت بود. خدا هستی را قسمت می كرد. خدا گفت : چیزی از من بخواهید. هر چه كه باشد‚ شما را خواهم داد. سهمتان را از هستی طلب كنید زیرا خدا بسیار بخشنده است.

این آدم زمینی سر به هوا همیشه نگاهش به آسمونه و و عاشق بازی ابرو نور

بقیه عکسها در ادامه مطلب