غدیر
 
آدم زمینی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:, :: 14:4 ::  نويسنده : آدم زمینی

گر کسی وصف او ز من پرسد

بی دل از بی نشان چه گوید باز

خواستم به مناسبت فرخنده عید غدیر خم ، عید ولایت و امامت ، روز اکمال دین ، روزی که خدای عز وجل نعمت را بر مسلمین تمام کرد اسلام را بعنوان بهترین دین بر آنان پسندید چیزی بنویسم . اما نمیدانم چرا هروقت سخن از غدیر می شود بیاد تنهائی مولا علی می افتم و صبر کردنش با خار در چشم و استخوان در گلو .ما انسانهای ناسپاس  گوهر نعمتهای بزرگ الهی را چه آسان با برق شیشه خورده های درخشان تزویر ذنیا پرستان عوض می کنیم و برای خود نقمتهای بزرگ ببار می آوریم. خیلی وقتها با خود می اندیشم اگر مسلمین پیمان غدیر را نمیشکستند ، اگر نعمت هدایت خاص الهی را قدر می دانسنتد ، اگر مدینه فاضله ای که نبی گرامی پایه نهاده بود با پیروی از وصی او ادامه می یافت اکنون در کجای این عالم ایستاده بودیم .

چگونه از علی بگویم ، از مولود کعبه ، از یاور روزهای سخت مکه ، از ایثار جان و خفتن بر بستر پیامبر ، از دلاور جبهه های جهاد، از تنها کفو و هم شان کوثر ، هرچه بگویم کمتر از قطره ایست از دریای علی . علی را فقط خالقش می شناسد و پیامبر او پس من چه بگویم که ، بی دل از بی نشان چه گوید باز . 

عید غدیر مبارک باد



نظرات شما عزیزان:

بشار
ساعت12:26---1 آذر 1390

دوست عزیز باز هم خبری ازت نیست و آپ هم نمیکنی !
حتما که خوب هستی ...


بشار
ساعت10:40---29 آبان 1390


مردی که می خواست از دست عزرائیل بگریزد

آورده اند که صبح روزی از روزها حضرت سلیمان نبی در سرای خویش نشسته بود که ناگهان مردی سراسیمه از در درآمد ، سلام کرد و چنگ انداخت به دامن حضرت سلیمان که به دادم برس .
حضرت سلیمان با تعجب به چهره آن مرد نگریست و دید که روی آن مرد زرد و حال پریشانی دارد و از ترس می لرزد .
حضرت سلیمان از او پرسید تو کیستی ؟ چه بر سر تو آمده است که چنین ترسان و لرزانی ، مرد به گریه درآمد و گفت که در راه بودم که عزرائیل را دیدم و او نگاهی از خشم و کینه به من انداخت و من ازترس چون باد گریختم و یک راست به نزد تو آمدم و از تو یاری می طلبم و زندگی من در دستان توست ، از تو خواهش می کنم که به باد فرمان بدهی که مرا به هندوستان برد .
حضرت سلیمان لحظه ای به فکر فرو رفت و فرمود : می پذیرم ، باد را در اختیار تو می گذارم که تو را به هندوستان ببرد .

آن روز گذشت و دیگر روز سلیمان نبی عزرائیل را دید و به او گفت : این چه کاری است که با بندگان خدا می کنی ، چرا به آنها با خشم و کینه می نگری ، دیروز مرد بیچاره ای را ترسانده ای و رویش زرد شده بود و می لرزید و به نزد من آمد و کمک می طلبید .
عزرائیل سری تکان داد و گفت : حالا فهمیدم که کدام مرد را می گویی ، آری من دیروز او را در راه دیدم ولی از روی خشم به او نگاه نکردم بلکه از روی تعجب او را نگریستم و آن هم فقط یک نظر . عزرائیل ادامه داد : راستش از خداوند برای من فرمان رسید که جان آن مرد را در پایان همان روز در هندوستان بگیرم . تعجب من از همین بود که او در اینجا بود ، پس من چگونه می توانستم چند ساعت بعد جانش را در هندوستان بگیرم ؟ او در این مدت کوتاه نمی توانست به هندوستان برود .
حضرت سلیمان سری تکان داد و گفت ولی او ساعتی پس از آنکه تو را دید به هندوستان رفت و تو هم لابد جانش را در هندوستان گرفته ای ؟
عزرائیل به آرامی گفت : آری چنین است .


بشار
ساعت14:17---28 آبان 1390




طیبه.شروعی دوباره
ساعت8:42---26 آبان 1390
من خدایی دارم
من خدایی دارم، که در این نزدیکی است

نه در آن بالاها !

مهربان، خوب، قشنگ ...
چهره اش نورانیست

گاه گاهی سخنی می گوید،
با دل کوچک من،

ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد !

او مرا می خواند،
او مرا می خواهد،
او همه درد مرا می داند ...

یاد او ذکر من است، در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم ...

که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است

او خدایست که همواره مرا می خواهد

او مرا می خواند
او همه درد مرا می داند ...


طیبه.شروعی دوباره
ساعت8:42---26 آبان 1390
من خدایی دارم
من خدایی دارم، که در این نزدیکی است

نه در آن بالاها !

مهربان، خوب، قشنگ ...
چهره اش نورانیست

گاه گاهی سخنی می گوید،
با دل کوچک من،

ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد !

او مرا می خواند،
او مرا می خواهد،
او همه درد مرا می داند ...

یاد او ذکر من است، در غم و در شادی
چون به غم می نگرم،
آن زمان رقص کنان می خندم ...

که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است

او خدایست که همواره مرا می خواهد

او مرا می خواند
او همه درد مرا می داند ...


بشار
ساعت13:07---25 آبان 1390



ما همه دچار یه اشتباه شده ایم
و
بیشتر مواقع هم که به اشتباهمون پی بردیم اونو سر دیگران و ... می اندازیم و میگیم به ما نگفتن و آموزش ندادن ...
اونم اینه که
این مناسبت ها و اعیاد و بزرگداشت ها و ایام ولادت و شهادت برای یاد آوری این موضوع هست که ما چه ارزشها و صفاتی رو از بزرگان و ایام باید یاد بگیریم نه عاشق این عزیزان و مناسبت ها باشیم ...
خدا نمیخواد و ما رو نیافریده عاشق علی بشیم ...
علی رو آورده الگو قرار داده ما شبیه علی بشیم مثل علی بشیم علی گونه زندگی کنیم صفات علی رو بدست بیاریم ...
نه عاشق علی بشیم و وقتی میخوایم کاری کنیم و ... یا علی بگیم ( بجای خدا از علی مدد بخوایم )
تا نام حسین میاد عده ای بغض و اشک خود رو نمیتونن نگه دارن ... این ها به چه درد حسین میخوره حسین اومد و خود و خانواده و ... ایثار کرد ما عاشق حسین و اسمش بشیم ؟؟؟ یا راه و رسمش رو بشناسیم و ادامه بدیم ...
میگن کسی به حسین قطره اشکی بریزه اهل بهشته و آتش جهنم حرومش میشه کسی که به حسین گریه میکنه و عزاداری محرم و ... و به زندگی و خانواده ی خودش میرسه و دایم در روزمرگی خودش هست و از خدمت به خلق و انفاق و ایثار و ... خبری نداره و همه چیز رو برای خودش میخواد این آدم اهل بهشته خدا برای این ما رو آفریده ...
یا صاحب زمان که اسمش میاد مردم نمیدونن چیکار کنن ...
جمعه دلها تنگ میشه آفا آقا میکنن ...
آقا بیا ...
آقا بیاد برای کدوم کار ما
کدوم خیر ما
چیکار میکنیم برای ظهور آقا
این همه نیازمند این همه محتاج
ما چیکار میکنیم
با چه رویی آقا رو صدا میکنیم نمیدونم !


دختر بهار
ساعت12:37---25 آبان 1390
سلام آدم زمینی خوب
منم تبریک می گم
یه چیزی بگم کوچولو که بودم با ایمان تر تر تر بودم


طیبه.شروعی دوباره
ساعت8:28---25 آبان 1390
سلام دوست مهربونم
عید شما هم مبارک ایشالله که پر از شادی و برکت بوده باشه براتون


روزی روزگاری انسانیت
ساعت18:38---24 آبان 1390
سلام دوست خوبم!امیدوارم حالت خوب باشه.
عید شما هم مبارک باشه.امیدوارم همه از برکات این عید بزرگ استفاده کرده باشیم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 117
تعداد نظرات : 349
تعداد آنلاین : 1