آدم زمینی آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
جمعه 6 خرداد 1390برچسب:, :: 18:23 :: نويسنده : آدم زمینی
بنظر من زندگی یک مسیر است بین وجود فطری و غریزی ساده ای که انسان با آن متولد می شود و وجود تکامل یافته ای که در پایان به آن می رسد . این مسیر برای هر فرد می تواند متفاوت باشد هر چند که مبداء همه یکسان است . در مسیر زندگی انشقاق ها و دو راهی های مختلفی پیش می آید که هر کدام برای انسان مسیر و مقصد جدا گانه ای را رقم می زند . در ابتدای راه که قدرت و سیطره فطرت و توانائی غریزه بیشتر است احتمال خطا در انتخاب کمتر است اما هر چه از مبداء دور تر می شویم اتکایمان به این دو ودیعه الهی کمتر و به ودیعه بزرگتر « عقل »بیشتر می شود و البته اختیارمان برای انتخاب در دو راهی ها و چند راهی ها . برای برخی این مسیر مثل یک اتوبان است . برای آنها فقط مقصد اهمیت دارد و مسیر فقط وظیفه رساندن آنها به مقصد را دارد . این عده شاید زود تر و راحت تر به مقصد برسند اما بیش از آنچه از قبل داشته اند را بدست نمی آورند . از نظر این گروه زندگی وقت تلف شده است . یک انتظار طولانی که چیز جالبی در آن وجود ندارد . گروهی دیگر مسیر را مانند یک جاده می بینند که در آن باید سریع ولی با احتیاط راند ، سرازیری و سربالائی را طی کرد و از گردنه های پر پیج و خم و دشتهای هموار عبور کرد . گاهی هم ایستاد و خستگی از تن بدر کرد و اگر جای باصفائی بود اندکی آسود . این گروه در پایان شاید حرفهائی برای گفتن داشته باشند . برای بعضی ها هم مقصد اصلاً مهم نیست فقط دوست دارند در این مسیر هر کوره راهی را بیازمایند و دوباره به جاده برگردند . توی هر قهوه خانه ای اتراق کنند و به هر گوشه ای سر بزنند . این گروه زندگی جالبی دارند اما این خطر برایشان هست که فرصت تمام شود و در میانه راه بمانند . گروهی حسابگرند . در مسیر زندگی بر سر هر دوراهی می ایستند و مسیر را چک می کنند . این گروه همیشه با کمک نقشه و راهنما پیش می روند و به مقصد هم می رسند اما بقدری حواسشان به راه است که از مناظر زیبای اطرافشان غافل می شوند . بعضی ها با تور سفر می کنند یعنی انتخاب مسیر را بعهده شخص راه بلد و قابل اعتماد می گذارند و خود مشغول تماشای زیبائی های راه می شوند . این گروه مطیع راهنما هستند و به هر کجا آنها را ببرد می روند و بدون دغدغه از رفتن در این مسیر لذت می برند . اگر راهنما را درست انتخاب کرده باشند سفر خوشی خواهند داشت اما اگر چنین نباشد .... گروهی دیگر اما پیاده و آهسته و پیوسته می روند . از مقصد غافل نیستند اما در مسیر هم چیزی از دید تیز بینشان مخفی نمی ماند . از زیبائی گلهای وحشی و خنکای آب آبشارها لذت می برند و گذر از سنگلاخ ها و ریگزارها را با همه سختی به جان می پذیرند . در مسیر زندگی پخته و آبدیده می شوند و وقتی به انتهای راه می رسند می بینند که « عاقبت سیمرغ آن سی مرغ بود »
نظرات شما عزیزان:
سلام به دوست عزیز،وبلاگتان را مرتب سر می زنم و به دوستان نیز توصیه کردم.وبلاگتان هر دفعه جالبتر می شود بنده نیز با اجازه شما آدرس وبلاگتان را در بخش لینک دوستان وبلاگ خود گذاشته ام و برایتان نیز یک تابلوی زیبا فرستادم که می توانستید در وبلاگ خود استفاده کنید .با تشکر از زحمات و اندیشه های شما و به امید ارتباطات بیشتر.
پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |